دختر بی همتای من

سه سالگی

عزیز مامان سلام. خیلی وقت برات ننوشتم.بعضی موقعه ها دچار عذاب وجدان میشم که نکنه حاشیه ها سبب شده باشه من برات کم گزاشته باشم اما وقتی به رفتن برای روز پدر و کودک و کلاس خلاقیت و ...میافتم کمی آروم میکیرم که حتی تو این شرایط بد امسال برای تو کم نزاشتم و تا حدی که در توانم بود درسته کمتر از سالهای پیش اما زمان و انرزی گزاشتم. گل مامان تو دیگه واقعا بزرگ شدی دیگه مهد کودک میری وبسیار زیبا و سخن ور حرف میزنی طوری که بعضی موقعه ها همه رو به تعجب وامیداری به قول مربی مهدت خیلی فهیم و باهوشی. نازنین مامان ما عروسی عمو محسن رو هم پشت سر گزاشتیم.تولد شما هم که 5 روز پیش بود متاسفانه برعکس هر سال امسال تولدی در کار نبود من رو ببخش...
16 مهر 1394
1